قسمت سی و پنجم-بیانِ توکل و ترکِ جهد گفتنِ نخچیران به شیر(آغاز داستان شیر و نخچیران)

بسم اللّه الرحمن الرحیم / در این بخش به بحث درباره توکل و کوشش و تقابل دو نظر می پردازیم که شرح چهار عنوان است: بیانِ توکل و ترکِ جهد گفتنِ نخچیران به شیر/جوابْ گفتنِ شیر نخچیران را و فایده جهد گفتن/ ترجیح نهادنِ نخچیرانْ توکل را بر جهد و …

قسمت سی و چهارم- طنز و انکار کردنِ پادشاهِ جُهود… (بخش دوم و پایان بخش پادشاه یهود دیگر)

بسم اللّه الرحمن الرحیم / این گفتار در ادامه بخش پیش به جذب هم جنس ها اشاره می کند و به مواردی که خود را همجنس نشان می دهند و در حقيقت این گونه نیست…

قسمت سی و سوم- طنز و انکار کردنِ پادشاهِ جُهود و قبول ناکردنِ نصیحتِ خاصّانِ خویش

بسم اللّه الرحمن الرحیم / در این گفتار بیان می شود که آن پادشاه یهود نه تنها بعد از دیدن آن نشانه های عظیم ایمان نمی آورد بلکه بر انکارش افزوده می گردد و به اصل خود که آتش است بر می گردد و به این مهم می پردازد که …

قسمت سی و دوم- قصّهٔ باد که در عهدِ هود عليه السّلام قومِ عاد را هلاك كرد

بسم اللّه الرحمن الرحیم / مولانا از انبياء و اوليا مي گوید و از رفتارهای متفاوت عناصر چهارگانه در برابر آن گرانمایگان و نشان می دهد که آب و خاک و آتش و هوا بر طبق فرمان باریتعالی عمل می کنند ونه بر اساس ذات خویش

قسمت سی ویکم- عِتابْ کردن آتش را آن پادشاهِ جُهود

بسم الله الرحمن الرحیم / در این گفتار به آشکار می بینیم که مولانا از علت و سبب سخن می گوید که باور اشعری خویش در این باره و اعتقادی مانند اندیشه غزالی را نشان می دهد، باوری که بسیار استوار است اما جهان جدید به دلایلی غیر فلسفی و …

قسمت سیم- کژ ماندنِ دهانِ آن مردْ که نام محمّد علیه السّلام به تَسْخَر خواند

بسم اللّه الرحمن الرحیم / اين حکایت درباره حکم بن ابی العاص است که پیامبر علیه افضل الصلاة والسلام را به سخره می گرفت…

قسمت بیست و نهم- به سخن آمدنِ طفل در میان آتش و تحریض کردنْ خلق را در افتادن به آتش

بسم الله الرحمن الرحیم / در این گفتار داستان پادشاه یهود دیگری که مومنان را در آتش می سوخت دنبال می شود و گفتار حول نوزادی است که در آن حین به سخن درآمده خلق را به افتادن در آتش ترغیب می کند…

قسمت بیست و هشتم- آتش کردن پادشاهِ جهود و بت نهادن پهلوی آتش که هر که این بت را سجود کرد از آتش برَست

بسم الله الرحمن الرحیم / مولانا این حکایت را به گونه ای پیش می برد تا با طرح بت نهادن و اجبار مومنان به سجده به بت واقعی که نفس است بپردازد