الف لام میم

الف لام میم

قسمت بیست و نهم- به سخن آمدنِ طفل در میان آتش و تحریض کردنْ خلق را در افتادن به آتش

بسم الله الرحمن الرحیم / در این گفتار داستان پادشاه یهود دیگری که مومنان را در آتش می سوخت دنبال می شود و گفتار حول نوزادی است که در آن حین به سخن درآمده خلق را به افتادن در آتش ترغیب می کند…

قسمت بیست و هشتم- آتش کردن پادشاهِ جهود و بت نهادن پهلوی آتش که هر که این بت را سجود کرد از آتش برَست

بسم الله الرحمن الرحیم / مولانا این حکایت را به گونه ای پیش می برد تا با طرح بت نهادن و اجبار مومنان به سجده به بت واقعی که نفس است بپردازد

قسمت بیست و هفتم-حکایت پادشاهِ جهودِ دیگر که در هلاک دین عیسی سعی نمود

بسم الله الرحمن الرحیم / در این گفتار مقدمه حکایت جدیدی گفته می شود و ارتباط پادشاه با پادشاه یهود حکایت پیشین شرح داده می شود که ارتباط جسمانی نیست، همانطور نسل پیامبرصلوات الله و سلامه علیه با قرابت معنوی رخ می دهد ( اگرچه ائمه علیهم السلام علاوه بر …

قسمت بیست وششم -منازعت امرا در ولی عهدی + تعظیمِ نعتِ مُصْطفی عَلَيهِ السَّلام كه مذكور بود در انجیل

بسم الله الرحمن الرحیم / این گفتار تقریبا پایان داستان وزیر فریبکار و پادشاه جهود است که با ذکر رسول الله صلوات الله وسلامه علیه و نام او در انجیل به پایان می رسد…

قسمت بیست و پنجم– نومید کردنِ وزیرْ مُریدان را از رَفْضِ خلوت

بسم الله الرحمن الرحیم / در اين گفتار علاوه بر عنوان مذکور به عناوین زیر نیز پرداخته خواهد شد: ولی عهد ساختنِ وزیر هر یک امیر را جُدا جُدا، کشتنِ وزیرْ خویشتن را در خلوت، طلب کردنِ امّتِ عیسی عَلَيه السَّلام از امرا كه ولي عهد از شما كدامست

قسمت بیست و چهارم- اعتراضِ مریدان بر خلوتِ وزیر-بخش دوم

بسم الله الرحمن الرحیم / این بخش گفتار دوم درباره جبر و اختیار است لطفا پیش از شنیدن به گفتار ۲۳ گوش بسپارید…

قسمت بیست و سوم– اعتراضِ مریدان بر خلوتِ وزیر-بخش اول

بسم الله الرحمن الرحیم / این بخش گفتار نخست درباره جبر است که در آن به مفاهیم جبر و اختیار در کنار وحدانیت خدواندگار پرداخته خواهد شد…

قسمت بیست و دوم- مکرِ دیگر انگیختنِ وزیر در اِضلالِ قوم

بسم الله الرحمن الرحیم / در این بخش به چهار عنوان زیر پرداخته می شود که درونمایه آن ها خلوت اختیار کردن وزیر فریبکار است: مکر دیگر انگیختنِ وزیر در اِضلالِ قوم /دفع گفتنِ وزیرْ مریدان را/ مکرّر کردنِ مریدان که خلوت را بشکن/ جوابْ گفتن وزیر که خلوت را …