بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن کتابِ آسان –وجوب اطاعت از ظاهر قرآن
یکی از بزرگترین خطراتی که دین و قرآن را تهدید میکند این است که فهم قرآن را وابسته به طبقهی خاصی بدانند و عموم مردم را بدین طریق از قرآن دور کرده و آنها را وابسته به طبقات دیگر کنند. این درست است که قرآن دارای آیات محکم و متشابهی است و فهم آیات متشابه نیازمند این است که مسیر خردمندی پیموده و راه تقوا پیشگرفته شود و دل انسان باایمان آیات متشابه را درمییابد اما خداوند میفرماید : هُوَ الَّذِى أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ ءَايَاتٌ محُّكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَ أُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فىِ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فىِ الْعِلْمِ يَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ كلٌ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُوْلُواْ الْأَلْبَاب / يعني او كسي است كه بر تو كتاب فرو فرستاد بخشی از آن آیات محکم است که آنها اساس کتاباند و دیگر آیات متشابه و آنهایی که در دلهایشان میل است پس از متشابه آن پیروی میکنند از سر فتنه خواهی و تأویل طلبی حالآنکه تأویل آن را جز خدا نمیداند و آنها که در علم استواراناند (که) میگویند به آن ایمان آوردیم تمامی آن از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان پند نمیگیرند.
آیات محکم قرآن بر طبق گفتهی خداوند اساس کتاباند و اینها باید بر اساس آیه شریفه آیاتی باشند که بینیاز نسبت به تأویل دریافته میگردند و آشکار است که وقتی خداوند بخواهد به کسی امرونهی کند آیات خودش را در هزار بطن نمیپوشاند تا فقط افراد خاصی متوجه آن باشند چراکه او میخواهد به همهی مردم امرونهی کند و یا به همهی مسلمانان و کسانی که ایمان آوردهاند، و طبقات متفاوتی در مردم ، مسلمانان و مؤمنان وجود دارند. همانطور که وقتی یک فرد میخواهد فرد دیگری برای او کاری انجام دهد کلامش را در آرایهها نمیآمیزد چراکه اگر این کار را کند ممکن است طرف مقابل نداند چهکاری از او میخواهد مثلاً اگر کسی بخواهد برای او لیوان آبی بیاورند نمیگوید از روشنی شربتی بیاور تا سرکشم ؟؟!!! و اگر اینگونه سخن بگوید چهبسا اطرافیانش نهتنها فرمانش را ندانسته اجرا نکنند ، از او فاصله نیز بگیرند: پس چه بر سرتان آمده و چگونه حکم میکنید ؟
چگونه ممکن است خداوندی که نهایت خیر و خوبی است و جز نیکی بندهاش را نمیخواهد آیات روشنگرش را در هزار پرده فروپوشاند تا کسی نداند از او چه میخواهد ؟ درنتیجه میتوان گفت دستکم تمام اموری که مربوط به امرونهی همهی مردم و یا همهی مسلمانان است از آیات محکم قرآن است و همهی انسانها میتوانند آن را دریابند. مثلاً خداوند میفرماید که نماز بخوانید ، زکات بپردازید ، روزهبگیرید ، جهاد کنید و …معلوم است که این افعال را انسان باید انجام دهد و چگونگی انجام آنها نیز بهاندازه کافی آشکار است.
اما آیاتی که دربرگیرنده مثالهایی است مبهم ، فهم آن در اختیار راسخان در علم و خداوند است و باید از آنها طلبید و قدم در جای پای آنها نهاد تا دل انسان بدانها روشنی یابد.
بعد آنکه خداوند در قرآن میفرماید : إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرى لِلْعالَمين / یعنی که آن چیزی جز ذکری برای جهانیان نیست …خداوند در چندین آیه میگوید ذکری برای جهانیان است و نمیگوید برای فقیهان و مفسران و عالمان و …است نمیگوید برای آنها که سواد دارند یا بیسوادند میگوید ذکری برای جهانیان ، همهی مردم و هیچکس را استثنا نمیکند و این خود نشان میدهد که هر کس قرآن بخواند میتواند اساس کتاب را در آن بفهمد یعنی میتواند بداند که خدا از او چه میخواهد و این اساس دین خداست.
و خداوند میگوید : تَبَارَكَ الَّذِى نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلىَ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَلَمِينَ نَذِيرًا / بابرکت است کسی که فرقان را بر بندهاش فرو فرستاد تا برای جهانیان بیمرسان باشد. و یعنی برای همهی اقشار و فرقهها و طبقات .
و این آیات شریفه نیز نشان میدهند که بنیان اصلی کتاب که بازدارندگی مردم از محرمات است و جدایی آنان از مهلکات و دستور به پرهیزکاری و تقوا و … همانهایی است که همه با خواندن کتاب بدان میرسند. پس درواقع علاوه بر امرونهی پندها و انذارها نیز ویژهی همهی مردم است و همهی مردم میتوانند آنها را دریابند.
و چه چیزی آشکارتر از اینکه خدا به ما میگوید : وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِر / بیشک ما قرآن را برای ذکر(تذکر) آسان کردیم پس آیا پند گیرندهای هست ؟
و همچنین قرآن بارها از آياتی صحبت میکند که روشناند و میگوید : وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ/ یعنی و بیشک بهسوی تو آياتی روشن فرو فرستادیم و جز فاسقان به آنها کافر نمیشوند … یعنی آیاتی واضح ،آشکار و روشن ، پس هر کس که در دایرهی اطاعت الهی باشد و فاسق نباشد یعنی واجبات خدا را اطاعت کند و محرماتش را ترک گوید این آیات بر او روشناند و او انکار نمیکند ولی آنکه فاسق است یعنی از اطاعت الهی خارجشده با اینکه این آیات روشن و آشکارند آنها را انکار میکند.
اما همهی اینها به معنای انکار معنای ژرف آیات نیست که پیامبر ، یاران و اولیا دربارهی آیات سخن میگفتند و آیات را شرح میدادند ،درنتیجه قرآن اگرچه میتواند دارای تفاسیری باشد که انسان را به یاد هفت بطن بودن آن میاندازد و آنوقت در این حال هر تفسیر از تفسیر دیگر ژرفتر خواهد بود و هر گروه نسبت به گروهی دیگر به معنایی از آن آیه دست خواهند یافت تا جایی که آن یار نبی صلوات الله علیه گفت اگر تفسیر این آیه را بگویم کافرم میخوانید ، با همه این احوال هیچگاه تفسیری ژرفتر از تفسیر پیشین معنای ظاهری قبلی را از میان نخواهد برد .
یعنی ما یک معنای آشکار داریم که درآیات محکم برای همهی جهانیان قابلفهم است مانند : نماز به پاداشتن، زکات دادن، حج ، جهاد ، انفاق ، دوستی نکردن با کافران و خود را شبیه آنها نکردن، به ظلم و ستم میل نکردن، ربا و مال حرام نخوردن ، دروغ و غیبت نگفتن و … و معناهایی ژرفتر داریم که بهتناسب شخص ایمان آورنده و دانشمند دستیابی به آنها ممکن است. اما رسیدن به معناهای ژرفتر هیچگاه معنای قبلی را از میان نمیبرد میدانیم که در نگهداشتن ظواهر دین هیچکس مانند پیامبر و یاران و اولیا حریص نبودند ، پیامبر خود بسی بیشتر از نمازهای واجب نماز میخواند پس چگونه ممکن است که کسی خود را پیرو او بخواند و نماز را از دین او نداند. این است که بهدرستی حکم دادهشده است که انکار واجبات و محرمات الهی انسان را از دایره دین اسلام خارج میکند و این صحیح است چراکه چگونه ممکن است کسی بگوید من به خدا باور دارم و باور دارم که قرآن کتاب خداست و باور دارم که محمد صلوات الله علیه رسولالله است و بااینحال باور ندارم که روزه واجب الهی است و نماز و حج و جهاد واجب الهی است و دروغ و ربا و …از محرماتاند؟ اگر کسی چنین بگوید مسلماً باور ندارد که قرآن کلام خداست و پیامبری محمد را نیز باور ندارد ، و دین تازهای آورده است.
و به همین صورت است داستان پیامبران گذشته در قرآن، به باور اسلامی پیامبران گذشته همه وجود داشتهاند و حتی بر طبق گفتهی قرآن آثار زندگیشان بر سر راهها مانده و هرآن چه خداوند میگوید عیناً اتفاق افتاده است ، اما در اینکه این حکایتها چه معناهای بلندی دارند شکی نیست که چگونه در بلندی معنا میتوان به آنها نگریست چون نگاه کسی مانند امام محمد غزالی که در این داستانها اسرارهایی دید ولی عین آنها را نیز بهحق انکار نکرد. و کسان دیگری مانند سهروردی و …که رازهایی درآیات الهی میدیدند .
و تأویل آيات قرآن بر اساس هوای نفس است که انسان را از این امور آشکار دور میکند و انسان را از دستهی کسانی قرار میدهد که خداوند میگوید در دلشان میل و انحراف است و این را در گفتارهای مثنوی معنوی شرح دادهایم که :
کردهای تأویل حرف بکر را
خویش را تأویل کن نی ذکر را
بر هوا تفسیر قرآن میکنی
پست و کژ شد از تو معنی سنی
و علاوه بر آیات شریفهای که نقل کردیم اگر قرار به رسیدن به مقامی باشد که برخی ظواهر دین مورد انکار قرار گیرد چه کسی برتر از پیامبران و اولیا ویاران که این کار را انجام دهند، چرا پیامبر که الگویی نیکوست و نیکوترین الگوست در کلام خدا بر نگهداشت افعال دینی آنچنان حریص بود، و همچنین امامان و یاران …آیا اگر قرار باشد که پیامبر را اسوهای نیکو قرار دهیم که خداوند گفته است ممکن است این امور را ندیده بگیریم ؟ …ندیده گرفتن این امور ممکن است انسان را شامل حال کسانی کند که خداوند میگوید قرآن را تکهتکه کردند خداوند میگوید : الَّذِينَ جَعَلُواْ الْقُرْءَانَ عِضِين / کسانی که قرآن را پاره پاره کردند… ، آنها به پارهای ایمان آوردند و پارهای را رها کردند. یعنی همانها که هرچه دوست داشتند، گفتند این از دین است، از خداست و هرچه دوست نداشتند را ندیدند و عمل نکردند از همین گروهاند.
درنهایت اینکه با پذیرش آیات محکم ، به خواست خدا وحدت میان امت که در طول تاریخ حول همین آیات محکم شکلگرفته بود آشکار میشود و همچنین دین الهی واقعی که در آن تقوا بنیان همهچیز است و اعتدال نمود آن است خود را عیان میکند. چه برای مثال عمل نکردن به همین ظاهر قرآن است که باعث برخی تندرویها در دین شده است و ندیدن ظاهر قرآن ممکن است باعث شود که بهجای سختگیری بر محرمات سختگیری بر امور فرعی و کارهایی جزئی باشد و نباید فراموش کرد که اعتدال با سختگیری در محرمات الهی هیچ تضادی ندارد. که پیامبر و اولیا و یاران بر محرمات الهی بسیار سختگیر بودند. اگر خدا بخواهد آیات محکم در نوشتارهایی خواهد آمد…
والسلام علیکم و رحمة الله و بركاته