دفاع از سلاح

دفاع از سلاح

 

بسم الله الرحمن الرحيم

دفاع از سلاح

رسانه ها می گویند که تندوران مسلمان در سراسر سرزمین های اسلامی دیگران را برچسب کفر می زنند و به این وسیله در دل ناباوران از دین اسلام هراس و ترس می اندازند . واقعا کفر چیست و کافر خواندن یک نفر به چه معناست ؟ و اگر یک نفر مسلمان است آیا نباید پیش از آن که حرف رسانه ها را باور کند کتاب قرآن را باز کرده و از خود بپرسد قرآن درباره کفر چه می گوید نه بی بی سی ، قرآن درباره شرک چه می گوید نه سی ان ان ؟ بازنمودن این امر عادی در دین که ناباوران کافر خوانده می شوند یک چیز است و چگونه باز نمودن آن و تحریف ارزش ها چیزی دیگر. ما نمی توانیم به خاطر ارزش های آن ها بگوییم کافری در دنیا نیست ، ترس آن ها به خاطر سستی اعتقاد خود آن هاست.

تندروان میدان جنگ و کاهلان پیرو رسانه  هیچ کدام نشانه ی دین ما نیست بلکه قرآن کریم است که ما بدان تکیه می کنیم و رحمانیت خدا را تنها در دستگیری او درشرایط فردی  نمی بینیم بلکه در از میان بردن ناپاکی ها بر روی زمین و ایجاد امتی می بینیم که زیستن انسانی سعادتمند، متقی و عارف  در آن امت ممکن است. امتی که زنا و ربا در آن رواج ندارد و نیازی هم نیست که در آن رواج داشته باشد و امتی که احکام قرآن را اجرا می کند و آن ها را بهترین احکام برای تمام زمان می داند و بر طبق سنت سرور کائنات اگر مجبور به جنگ شد و مجبور شد که سلاح به دست بگیرد برای خدا می جنگد نه برای خود ، نه برای دنیا،  میل و خشم بشری، و شهوت .

امتی که در جنگ به جنازه دشمن احترام می گذارد و آن چنان که در خبر صحیح از  پیر خویش و تتمه دور زمان دیده است در جنگ زیاده روی نمی کند ، از حد نمی گذراند ، کاری با آن ها که توان جنگ ندارند یا نمی جنگند ندارد. بدن کشته شدگان را مثله نمی کند. و آن چنان که در قرآن کریم دیده است اگر طرف مقابل دست کشید و تسلیم شد او به جنگ ادامه نمی دهد، وقتی دیگر ظلم و تجاوز او وجود نداشته باشد شمشیر ما در غلاف است.

شکی نیست که در هر دین ناباوران دین دیگر کافر هستند چون به اصول اعتقادی آنان باور ندارند .من برای یک مسیحی کافرم و یک مسیحی برای من کافر است. کفر در لغت به معنای پوشاندن است ما می گوییم پوشاندن یعنی چیزی که هست را انکار می کند و یا می داند و انکار می کند چون خداوند ظاهرترین و آشکارترین امر است و انکار او مثل انکار خورشید در گفته مولانا گواهی دادن بر این است که من کورم :

ذم خورشید جهان ذم خود است

که دو چشمم کور و تاریک و بد است

و همچنین انکار نبوت پیامبران نیز پوشاندن این واقعیت است و هم چنین انکار نعمت های الهی دیگر . آیا می توانیم به خاطر این هراس افکنی ناباوران که با تمام نیرو می جنگند، کلمه کفر را که در ارتباط دینی ما بسیار مهم است، از دایره واژگانمان به کناری بگذاریم و گوش به حرف پایگاه های انجاس باشیم ؟اگر چه کافران باید از ما هراس داشته باشند.

می گویند تعدادی هستند که گفتمان تکفیر را رقم زده اند مثلا ممکن است سید قطب را از آن دست بشمارند و کسانی دیگر را ، شک نیست که تندروی های دور از بدنه دین که ممکن است گاهی به وسیله خود ناباوران ایجاد شده باشد تا آن ها بتوانند به این وسیله به دین داران آسیب وارد کنند ، دستمایه این رسانه ها می شود تا بتوانند با هراس افکنی در دل مردم آن ها را از دین فراری دهند.

اما کفر در دین ما چیست و کافر کیست و کافر بودن به چه معناست ؟

۱-انکار خدا و یکی از پیامبران خدا کفر است

۲-انکار یکی از احکام قطعی خدا و ارکان اصلی دین کفر است

از این دو مورد اولی واضح است و فقط مورد دوم است که باید نکاتی درباره ی آن گفته شود برای مثال :

اگر کسی مشروبات الکلی مصرف کند کافر نیست ، فاسق است ولی اگر بگوید مشروبات الکلی حلال است کافر است .

اگر کسی ربا می خورد کافر نیست ، فاسق است ولی اگر بگوید و یا نشان دهد که باور دارد ربا حلال است کافر است.

حال به همین صورت درباره احکام دین جریان دارد جز فرقه ای که نخواندن نماز و امتناع از پرداخت زکات را کفر می دانند.

حال مسئله مهم دیگری که در مورد دوم وجود دارد این است که خداوند می گوید :

وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ

( و آن کسانی که به آن چه خدا نازل کرده حکم نمی کنند آن ها همان کافران اند)

با توجه به این آیه شریف باید نکاتی را نوشت :

۱-اگر حاکمی حکمی غیر از حکم قرآن را برای کشورش برگزیند و به این خاطر این کار را کند که بگوید این حکم جدید بهتر است بی شک کافر است :

برای مثال : حکم اعدام را از قانون کشورش حذف کند و بگوید نه این حکم درست نیست وباید حکمی جایگزین مطابق حقوق بشر برای آن وضع شود ، این فرد بی شک کافر است .

۲-کسانی که حکم قطعی خدا مثل همین قصاص را که در قرآن ذکر شده و یا حکم دیگر قطعی مشترک امت اسلامی را که در طول تاریخ امت بدان باور داشته  را انکار می کنند ومی گویند حکمی که باید در جامعه اجرا شود باید حکمی بهتر ، مطابق با حقوق بشر یعنی درست تر باشد ، کافرند.

کافر تا زمانیکه بر ما اسلحه نکشیده ما با او کاری نداریم مگر این که در دین ما فتنه بیندازد وبا جنگ های رسانه ای بر علیه دین ما جنگ راه بیندازد و یا با اسلحه در جان امت بیفتد اگر بدین صورت شد جهاد بر همه امت واجب می شود و این مسئله نیز در آن شکی نیست اگرچه آن که جهاد نمی کند مسلمان است اما لاجرم ممکن است تحت تاثیر هجوم آن کافر قرار گیرد ، جهاد می تواند با زبان و رسانه باشد در برابر زبان ورسانه آن ها وبا اسلحه باشد در برابر اسلحه آن ها و یا در برخی مواضع با سلاح در برابر دشمنی آن ها که بیش از اسلحه برای ما خطر دارد.

اگر مسئله کفر را از دین ما حذف کنند مسئله ایمان نیز حذف می شود ، چگونه چشم انتظار کسانی که دست کم درباره آن ها می نویسند که در حال تایید ازدواج محارم و …هستند هستید و قرآن خدا را فراموش کرده اید که به کار این روز نمی آید ؟ آیا این غیر از کفر است؟

مسئله دیگر این است که آیا عمل اشتباه هر تندروی که با دین فاصله دارد و آیات جهاد را نادرست تفسیر می کند یا دربرابر گروهی آن را اجرا می کند که نباید اجرا کند ویا  به روش نادرست این کار را می کند ، آیا عمل این تندروان باید باعث شود که ما این همه آیات قرآن را ندیده بگیریم و بگوییم نه کافر دانستن آنان درست نیست؟

واضح است که امروزه جهاد دربرابر اشغالگران و آمریکایی ها و حکومت های دیگری که در مسلمانان جنگ راه می اندازند و آن ها را به مبارزه علیه هم تشویق می کنند و خود نیز با سلاح در میدان حضور دارند واجب است ..اگر زمینی نجس شود آن را چه می کنید ؟ نجاست با زوال آن است که طاهر می شود . نجاست مشرکان اشغالگر و آمریکایی های مهاجم وحکومت های دیگر جز با زوال آنان پاک نمی شود. اگر می خواهید در برابر سلاح آنان سر خم کنید و ارزش هایی که رسانه های آنان می گویند را بپذیرید و کتاب مقدس شما حقوق  بشر آن ها باشد و چهارچوب تلویزیون ها دریچه نگاهتان را تعیین کند و در عین حال خود را یک مسلمان بدانید امری بسیار صعب و سخت است که به گفته مولانا :

لاف مسیح می زنی بول خران چه بو کنی

در لباسمان در معماریمان در گفتارمان و در قوانینمان و در همه امور زندگیمان به آن ها شبیه شویم و از آنان نباشیم؟ که در خبر است از سرور کائنات که هر که به قومی خود را شبیه کند از آنان است. حال ما نمی گوییم چون خود را فقط در یک امر جزئی شبیه کرده به آن دو معنا کافر است بلکه اگر شباهت به معنای کفر باشد، بلکه به معنای انکار حکم قطعی خدا باشد.

مثلا بگوید حکم اعدام برای قصاص درست نیست

مثلا بگوید امروزه برای مردم سخت است که ربا نخورند پس امروز حلال است

مثلا نه تنها دفاع از سرزمین های اسلامی را انکار کند بلکه سر سفره دشمن نشسته و با آن ها طرح دوستی بیندازد و دربرابر مسلمان بایستد او بی شک کافر است مثل “محمد بن زاید” و خون او حلال است و در این شکی نیست چون مثل همان کافر حربی است یعنی یکی مثل محمد بن زاید اگر هزار بار لا اله الا الله بگوید تا زمانی که در جبهه انجاس بر علیه امت ایستاده کافر است و کافرِ تنها نیست کافر حربی است و جنگ با او واجب است و هر کس دیگری که در جبهه انجاس بایستد…

آیا ما کلمه کافر را از دایره واژگان دینمان حذف کنیم به خاطر قاب رسانه هایی که در آن زنا و ربا ترویج می شود و جنگ کافر با مسلمان را به طریقی واژگون جنگ نور و ظلمت بازتاب می دهد ؟ ما هیچ گاه این کار را نمی کنیم چرا که دوست نمی داریم که مشمول آیه قرآن شویم که می گوید :

الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ

(كساني كه قرآن را پاره پاره کردند)

این یعنی هرجا دوست داشتند گفتند این دین است و هرجا دوست نداشتند رهایش کردند ، اگر باور داری که قرآن کتاب خداست باید به همه احکامش باور داشته باشی و در برابر حکم قرآن نپرسی که مطابق عقل است یا نه ؟ ، تمدن آن را تایید می کند یا نه ؟ به فرض آن که تمدنی باشد به فرض آن که تمدن واژه ای ایجابی و مثبت و ارزشمند باشد به فرض این امر آیا با همه ارزش هایش حکمش می تواند عاقلانه تر ، بهتر و درست تر از حکم خدا باشد؟

می گویند قرآن برای آن زمان بود ، این نیز گونه ای کفر است چون به این معناست که امروزه احکام قرآن دیگر به کار نمی آید یا برخی از احکام دیگر به کار نمی آید ، پس به این معناست که دین کامل خدا معنای خود را از دست داده است و دیگر آن دینی نیست که همه مسائل را بیان می کند ، پس نیازمند دین دیگری هستیم بر این اساس چون عقل تجربی به ماشناخت نمی بخشد ، عقل نیز که قادر نیست ارزش ها را تعیین کند با همه کلیات وجزئیات آن و نهایتا کار به جایی می رسد که گروهی با سرمایه و قدرت برای گروهی دیگر ارزشگذاری می کنند واین یعنی این گروه دیگر بنده آن ها می شوند چه بدانند و چه ندانند. پس نتیجه این حرف چیزی جز کفر نیست اگر چه جاهلی که این حرف را بر زبان می راند نمی داند :

أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ  فَمَا جَزَاءُ مَن يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا  وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

(آیا به برخی از کتاب ایمان دارید و برخی دیگر کفر می ورزید ، پس جزای آن کس از شما که این کار را می کند چیزی جز خواری در زندگی دنیا نیست و روز قیامت به سوی عذابی سخت تر بر می گردند و خدا از آن چه انجام می دهید غافل نیست)

آیا بخشی از این خواری را که خدا می گوید نمی بینیم ؟ آیا نمی بینیم که چگونه در گفتار و کردار ، لباس ، هنر و معماری ، رسانه و ارزش و اندیشه تابع ناباوران شده ایم یعنی تابع کافران ؟ آیا نمی بینید که چگونه می خواهند قرآن را از ما دور کنند چون  همانطور که شاید خودشان نیز گفته اند تا زمانی که قرآن در میان ماست نمی توانند بر ما پیروز شوند. ما ژاپن نیستیم که به راحتی رنگ آن ها را بگیریم و ما چین نیستیم که جز اسکناس های تهی (بدون غایت معنوی) نبینیم ، ما امت اسلامی هستیم و امت اسلامی حول یک چیز معنا می یابد : قرآن کریم و قرآن کریم با اجرای احکام آن است که زنده می ماند و آن ها می خواهند این احکام را از ما بگیرند.

اكنون اميد ما این است که در آینده ای نزدیک دستکم گروهی عظیم برآید که اختلاف امت را در مرتبه ی اول به کناری نهد و آن را به قلم واگذار کند تا سلاح برآید برای مقابله با آن ها که در دل امت ما پایگاه نظامی زده اند ، جنگ راه انداخته اند و ما را رو به روی هم قرار داده اند. جنگ  در برابر نجاست عظیم یعنی اشغالگران سرزمین مبارک و دربرابر کافران جنگی در هرجا که با مسلمانی می جنگند بر همه امت واجب است چون در دین ما کشور در برابر مفهوم “امت” رنگ می بازد.

ما آیات قرآن را هیچ کدام از آیات قرآن را و هیچ حرفی از حروف قرآن  را به بهانه امروزی بودن ، متمدن بودن ، حقوق بشر ، تکفیر و ترور و هر واژه ی دیگری که هر کسی در هر جا استفاده می کند به کناری نمی نهیم چه خداوند بزرگ تر از هر کسی است و بزرگ تر از آمریکا و ارزش های آمریکاست و بزرگ تر از غرب و ارزش های غرب است. ما در برابر ارزش های آنان سر خم نمی کنیم چون امتی نیستیم که ارزش هایمان را بشر تعیین کرده باشد که بشر آن را تغییر دهد

وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ  قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ  مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ

(و هرگز نه یهود نه مسیحی از تو راضی نخواهند شد تا زمانی که از دین آن ها پیروی کنی بگو همانا آن هدایت است که هدایت خدا باشد ، و اگر از هوای آنان پیروی کنی بعد از آن که از علم چیزی برایت آمد، در برابر خدا برای تو هیچ سرپرست و یاریگری نخواهد بود)

صدق الله و صدق رسوله

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *