اسلام آمریکایی ، سید قطب ۱۹۵۲

اسلام آمریکایی ، سید قطب ۱۹۵۲

بسم الله الرحمن الرحیم

اسلام آمریکایی ، ۱۹۵۲

شهید سید قطب

“عبدالله عزام می گوید که یکی از  برادران برایم گفت مقرر کرده بودند که در مراسم اعدام یکی از علما حاضر باشد که شهادتین را بر محکوم بخواند ، هنگامی که سید داشت گام آخرش را به سوی طناب دار بر می داشت شیخ به او نزدیک شد و گفت بگو لا اله الا الله ، سید گفت حتی تو آمدی که نمایش را کامل کنی ما  ای برادر به خاطر لا اله الا الله اعدام می شویم و تو با لا اله الا الله نان می خوری”

آمریکایی ها و هم پیمانانشان این روزها به اسلام علاقه مندند . آن ها نیازمند اسلامند تا برای آن ها در خاورمیانه با کمونیسم بجنگد. بعد از آن که آنها ۹ قرن یا بیش تر در زمان جنگ های صلیبی با اسلام جنگیدند ، آن ها به اسلام همان گونه علاقه مندند که به آلمانی ها و ژاپنی ها و ایتالیایی ها ، کسانی که در جنگ گذشته آن ها را در هم شکستند سپس اکنون با تمام ابزارها تلاش می کنند تا آن ها را برپای خودشان بایستانند تا برای آن ها در روی غول کمونیسم بایستند . و بی شک فردا به  درهم شکستن دوباره آنان بر می گردند اگر بتوانند.

اسلامی که آمریکایی ها و همپیمانانشان در خاورمیانه می خواهند اسلامی نیست که روبه روی استعمار می ایستد ، اسلامی نیست که روبه روی گردنکشی می ایستد ، بلکه آن اسلامی است که رو به روی کمونیسم می ایستد. آن ها این را برای اسلام نمی خواهند که حکم کند و توان تحمل اسلامی را ندارند که حکم کند چرا که اسلام وقتی حکم کند مردم برخواهند خاست به خاستی دوباره . و مردم خواهند دانست که فراهم کردن نیرو فریضه است و راندن استعمارگر فریضه است و کمونیسم همچون استعمار مرض همه گیر است و هر دو دشمن اند و هر دو ستم .

بله آمریکایی ها و متحدانشان اسلامی آمریکایی را برای خاورمیانه می خواهند و سپس موج اسلام در همه جا جاری می شود. در نتیجه سخن از اسلام در روزنامه مصر این جا و آن جا جریان می یابد و مناقاشات دینی صفحات را غرقه می کند به کامل ترین وجه آن در روزنامه هایی که هیچ روزی عشق به اسلام و شناخت اسلام از آن ها دیده نمی شد. و انتشارات –و از آن دست است آن آمریکایی معروف- که ناگاه کشف می کند که اسلام باید موضوع کتب ماهیانه اش باشد و نویسندگانی سرشناس گذشته دار ، مشهور در تبلیغ برای متفقین ، به نوشتن درباره اسلام بر می گردند بعد از زمانی که به این اسلام در زمان جنگ گذشته علاقه نشان دادند سپس در هنگام پیروزی متفقین درباره اش سکوت پیشه کردند. و اساتید رجال دین  برایشان مال فراوان ، مقام و قدرت  فراهم می شود و برایشان در مسابقات اسلام و کمونیسم جوایز بزرگی اختصاص پیدا می کند.

اما اسلامی که با استعمار نبرد می کند- همان گونه که با کمونیسم می جنگد- پیدا نمی کنی کسی را که از این همه درباره او سخن بگوید . اما اسلامی که حکم زندگی می دهد و آن را می گرداند ، هیچ کسی از این همه به او اشاره نمی کند .

بی شک مجاز است که اسلام درباره ی جلوگیری از بارداری فتوا دهد ، و جایز است که درباره ورود زن به پارلمان فتوا دهد ، و جایز  است که درباره ی روزه در مناطق قطبی فتوا دهد ، و جایز است که فتوا دهد درباره ی نواقض وضو. ولی آن اسلام هرگز درباره ی اوضاع اقتصادی – اجتماعی و نظام مالی ما فتوا نمی دهد. و هرگز درباره اوضاع سیاسی – قومی ما فتوا نمی دهد ، و درباره آن پیوندهایی که در زمینه استعمار به ما مرتبط است.

دموکراسی در اسلام ، نیکوکاری در اسلام و عدل در اسلام …از چیزهایی است که جایز است تا درباره آن کتابی یا مقاله ای بپردازند . ولی حکم در اسلام ، قانون گذاری در اسلام و پیروزی (بر دشمن) در اسلام…جایز نیست که قلم ، حدیث یا استفتایی به آن نزدیک شود.

و بعد این طور شد که این اسلام آمریکایی فهمید که در اسلام چیزی است که به آن “زکات” می گویند و فهمید که این زکات بی شک در برابر جریان کمونیسم می ایستد اگر از نو در خاورمیانه به آن پرداخته شود…و از اينجاست كه سمينار مطالعات اجتماعي كه در سال گذشته در مصر برگزار شد به همین مطالعه موضوع حکایت زکات پرداخت یا به مطالعه همبستگی اجتماعی در اسلام.

و هنگامی که آمریکا پشت سمینار مطالعات اجتماعی بود ، بزرگان در مصر ایستادن در در برابر حکایت زکات را جایز ندیدند همچون آن روزی که عبدالحمید عبدالحق پاشا در حالی که وزیر امور اجتماعی بود درباره اش فکر کرد، در برابرش ایستادند! بی تردید بزرگان می توانند در روی زکات بایستند روزی که آمر آن خدا باشد ، اما روزی که آمران به آن آمریکایی ها باشند چیزی پیش پای آنان جز فروتنی و فرمانبرداری نیست.

و بر این اساس انجمنی در مصر از بعضی از استادان شریعت در دانشگاه ، و بعضی رجال الازهر، و بعضی پاشاها برای مطالعه ی مسئله “همبستگی اجتماعی در اسلام” و به ویژه ماجرای زکات گرد آمد ، نه به خاطر خدا ، و نه به حساب وطن ، بلکه به خاطر آمریکایی ها، و به حساب سمینار مطالعات اجتماعی.

و اين جا خطر ظاهر شد..اگر آمریکایی ها حقیقت همبستگی اجتماعی در اسلام را دانستند آن را به خاورمیانه تحمیل می کنند ، برای آن که آنها سدی قوی تر از آن در برابر کمونیسم نمی یابند. و همبستگی اجتماعی در اسلام بر اموال وظایفی را واجب می کند و بر آن ها حقوقی را واجب می کند ، و به حق زندگی میلیون ها نفر اعتراف می کند بدون این که گردن ها زده شود …

آن گاه برای پنهان کردن امر بر آمریکایی ها گریزی نیست . و از تقلب کردن در متون گریزی نیست . و گریزی نیست در کاهش دادن بارهایی که اسلام بر اموال واجب کرده است . و گریزی نیست از این که انجمن، زکات خودش را هم خارج کند به سایه کم رنگی که دست دراز نمی کند جز به میوه ی نارس و لمس نمی کند  اسکناس ها را جز با دستکش ابریشمین.

بی شک اگر امر، امر خدا و دین بود ساده بود ، ولی امر آمریکایی هاست . که آن چه شریعت اسلامی وضع می کند چیزی است و آن چه حلقه مطالعات اجتماعی وضع می کند چیزی دیگر . که جایز نیست حلقه مطالعات اجتماعی  راز اسلامی که نمی شناسد را بشناسد ، و گرنه آن را بر مسلمانان واجب می کرد.

ولی برخی از اعضای معاند ستیزه گر انجمن کسانی اند که نمی دانند چگونه متون را پنهان کنند ، و نمی دانند چگونه به پاره ای از کتاب ایمان بیاورند و به پاره ای کفر بورزند ، و نمی دانند چگونه آیات خدا را به بهایی ناچیز بفروشند.

اين اعضا هنوز بر این چنگ می زنند که آمریکایی ها را از راز خطیر آگاه کنند ، و اعضای دیگر هنوز با رنج ، چنگ زدنشان را ملاقات می کنند . و جز خدا نمی داند که امور چگونه می گردد..

بی شک  نمایشی کمدی است . بلکه تراژدی است. ولی تسلی خاطر آن این است که اسلام اولیایی دارد که تنها برای او عمل می کنند ، و به وسیله آن با استعمار و گردنکشی و کمونیسم به یکسان روبه رو می شوند .اولیای آن ، کسانی که می دانند اسلام باید حکم کند تا ثمره ی کاملش برآید.  اولیای او، کسانی که صداقت صلیبیان بخشنده برای اسلام در حالی که نهصد سال در برابرش جنگیدند ، فریبشان نمی دهد.

بی تردید اولیای اسلام به اسم او احسان و نیکی نمی طلبند بل عدالت اجتماعی شامل کامل را طلب می کنند و از آن ابزاری برای استعمار و گردنکشی بر نمی سازند. بلکه به وسیله آن عدل و عزت و کرامت را می خواهند .  و از آن پوششی برای تبلیغات بر نمی گیرند بلکه آن را زرهی قرار می دهند برای جنگ در راه خدا و برتری جویی.

اما این دور آشکاری که این روزها اسلام را اعلان می کند  و اما تجارتخانه های دینی در محله های خاورمیانه اما كساني كه به وسيله بازی با آن از طریق بازی هاي سحرگون روزی می خورند. اما همه این ها چرکی هستند که چون مد برآید خاشاک روی آب شوند. و مد راهش را به سرعت پی خواهد گرفت. سریع تر از آن چه بسیاری می پندارند. إنهم يرونه بعيدًا ونراه قريبًا (همانا آن ها آن را دور می بینند و ما آن را نزدیک / سوره معارج).

    وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً [النور : ۵۵]

(خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند وعده داد که بی شک آنان را در زمین خلیفه خواهد کرد آن چنان که جانشین ساخت آنانکه پیش از ایشان بودند و بی شک برای آن ها دینشان را که خوشنودی آنان را دربر دارد قدرت دهد. و بی شک برایشان بعد از ترسشان امنیت عوض دهد ، تنها مرا پرستش می کنند برای من هیچ چیزی را شریک قرار نمی دهند.)

ترجمه از سایت الف لام میم

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *