برای افغانستان

برای افغانستان

 

بسم الله الرحمن الرحیم

به بهانه خروج انجاس  

بیست سال و بسی بیش تر از بیست سال ما را ترور کردند و تروریست حساب کردند ، بیست سال و بسی بیش تر از بیست سال با افسار رسانه مردم جهان را به هر طرف که خواستند مثل گله چهارپایان روانه کردند نه جسم آن ها را بلکه روان و جان آن ها را تا دنیا راببینند از دریچه ی نگاهشان،  تا مردم بدانند که برابری نمی کند خون یک آمریکایی با جان هزاران مسلمان.

بیست سال و بسی بیشتر از بیست سال اسم هر که با آن ها برخاست به نبرد به گوش مردم چنان فرو کردند که او از جنس نار است و ما از جنس نور، چه در روایت جنگ جهانی تجربه ی خوبی داشتند در گله داری. مردم جهان چون گله های گوسفندان به هر طرف که آن ها خواستند میل کردند از این میان اما بودند کسانی که با خود اندیشیدند چرا باید باور کرد؟ و چه را باید باور کرد؟

چه خائنانی که به هوس تکه نانی در این سال ها منت دونان نکشیدند و نفهمیدند

باده با محتسب شهر ننوشی زنهار

بخورد باده ات و سنگ به جام اندازد

قصه ی عجیبی است که یکی با رگبار مسلسل و تانک و بمباران به گوش جهان لالایی بخواند و فلاخن را ترور بپندارد

امت  به گفته سید قطب ، اربابی غیر از خدا را به خویش گرفته و جهان در جاهلیتی عظیم به سر می برد جاهلیتی که دیگر مانند جاهلیت عرب ساده و آسان نیست..

اگر داستان همزیستی باشد ،حتی بافت شهرهای ما چون دمشق و بیت المقدس نماد همزیستی مسلمان و غیر مسلمان است اگر چه پلیدی بزرگ و نجاست عظیم به قدس شریف دست یازید و داستان همزیستی بدان صورت که بود به پایان رسید.

پیامبر ما که سلام  خدا بر او  دوستانه با آن ها زندگی کرد بزرگان ما با آن ها نشست و برخاست کردند اگرچه یار صاحب سر نبودند. ما با زیستن با دیگران مشکلی نداریم بل تاریخ ما نشانه آغوش باز ماست ، ولی اگر کسی به اعتقاد ما و دین ما و باورما  دست درازی کرد سکوت ما خروج از طاعت ماست و اگر کسی به سلاحی دست برآورد که بر مابتازد بر ما فریضه است برما واجب است بر ما حکم است که همان گونه با او رفتار کنیم . چه سلاح ظاهر باشد چه سلاح باطن.

سرزمین مسلمانان را به نجاست کشیدند و با کانال های رسانه ها نجاست خود را منتشر کردند . حالا وقت رفتن است اما افغانستان تنها جایی نیست که بودن آن ها آلوده و پلید و ناپاکش کرد نجاست عظیمی در خاورمیانه است که باید رخت بربندد ما شهید قلم داده ایم برای رفع این ناپاکی. و می دانیم که بزرگ ترین ترس آن ها از ماست ، از دین ماست و از اعتقاد ماست چون تنها نقطه ای است که اصل آن ها را نشانه گرفته است یعنی فکر آن ها اعتقاد آن ها باور آن ها همان افساری که با آن گله های مست را می رانند و می دانند که در باور حقیقی ما هیچ ارزشی ندارند چه اگر مسلمان بداند که دینش چیست و چه می گوید می داند که غرب یک کنده ی عظیم درون تهیست.

اگر بخش عظیمی از مردم از قطرات ادرارشان دوری می کنند و از ربا دوری نمی کنند اگر بخش عظیمی از علما درباره ی نجاست خون پشه سخن می گویند و از خون مسلمان صحبت نمی کنند ، اگر بخش عظیمی از امرا با شما انجاس می نشینند و با ناکشوران طرح دوستی می ریزند هیچ کدام باعث نمی شود که ما نادیده بگیریم امیدی را که خدا در دلمان نهاده است ،امیدی که هر آن می گوید آینده از آن دین ماست همان دین که در آن او که حکم می کند تنها خداست نه انجاسی چون شما که وادار کردید  مردم دنیا را که از دریچه ی پلید چشم شما ببینند.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *