نشانه های راه(۲) / شهید سید قطب

نشانه های راه(۲) / شهید سید قطب

 

بسم الله الرحمن الرحیم

نشانه های راه(۲) / شهید سید قطب

(( در بخش اول سید قطب نشان داد که به رهبری جدیدی برای بشریت نیاز است و این رهبری اسلام است … ))

ولی اسلام نمی تواند نقشش را بازی کند جز آن که درجامعه تصور شود یعنی در امت تصور شود…چرا که بشریت دیگر و به ویژه در این زمان- آن  عقیده خالی که مصداق واقعی آن را در حیات به صورت آشکار نبیند  نمی شنود ….و “وجود” امت مسلمان قرن های زیادی است که گویا منقطع شده است..چرا که امت مسلمان آن”زمین” نیست که در آن  مسلمانان می زیستند. و آن “قوم” نیست که اجداد آنان در زمانی از زمان های تاریخ در نظام اسلامی می زیستند…همانا “امت مسلمان” جماعتی از بشر است که حیات و تصورات  و اوضاع و نظام ها و ارزش ها و موازینشان همه از منهج اسلامی سرچشمه می گیرد …و این امت با این توصیفات ! وجود آن از زمان انقطاع حکم به شریعت خدا از پشت زمین به کلی رخت بربسته است.

و  از ” بازگشت وجود” این “امت” چاره ای نیست تا اسلام نقش نگاهبانی خودش در رهبری بشریت را بار دیگر ایفا کند.

چاره ای  نیست از ” به پا خاستن” آن امتی که توده مردم زمان ، و توده تصورات ، و توده اوضاع و توده نظام هایی که هیچ ارتباطی به اسلام و نه به منهج اسلامی نداشتند آن را به آتش کشید …و اگرچه هنوز می پندارد که در آن چه “عالم اسلامی” می گویند برپاست.

و من می دانم که میان تلاش برای “به پا خاستن” و بین “رهبری” را به دست گرفتن مسافت دوری است…امت اسلامی زمانی طولانی است که از “هستی” و از “حضور”  پنهان شده است. و رهبری بشریت را زمانی طولانی است  که افکار دیگر و امت های دیگر و تصورات دیگر و اوضاع دیگر به دست گرفته است . و نبوغ اروپایی در این زمان به عنوان پاسبان عظیمی برای “علم” و “فرهنگ” و “نظام ها” و ” تولید مادی” ظاهر شد ..و او نگهبان ستبری است که بشریت بر بلندایش ایستاده ، و از آن و از هر آن که آن را نمایندگی می کند به راحتی پایین نمی آید ! و به ویژه نزدیک است آن چه “عالم اسلامی” نامیده می شود همه ی این زینت ها را از دست دهد !

ولی با همه این اعتبارها چاره ای  نیست از “به پا خیزی اسلامی ” رغم مسافت طولانی که میان تلاش برای به پاخیزی و میان به دست گیری رهبری وجود دارد. که تلاش به پا خیزی اسلامی گام اولی است که نمی توان از آن گذشت!

***

و برای این که موضوع را روشن کنیم ، باید به طور مشخص- شایستگی های این امت برای رهبری بشریت را دریابیم ، تا در عناصر آن در تلاش برای به پاخیزی نخست ، به خطا نیفتیم.

این امت اکنون مشغول نیست و از او خواسته نشده- به این که بشریت را برتری شگفتی در نوآوری مادی به پیش نهد که برای آن گردن کج گند و رهبری خویش برای عالم را از این زاویه تحمیل کند …که نبوغ اروپایی در این میدان از او پیشی عظیمی گرفته است.  و انتظار برتری مادی دست کم طی چند قرن- بر آن نیست.

پس به شایستگی دیگری ناگزیریم ! آن شایستگی که این تمدن آن را  گم می کند.

البته این به این معنا نیست که نوآوری مادی را فروگذاریم . بر ما ضروری است که در این امر کوشش خود را به خرج دهیم. ولی نه به وصف (أن به عنوان)”شایستگی” که آن را برای رهبری بشریت در مرحله کنونی به پیش می گذاریم . بل به وصف ضرورت ذاتی آن برای هستی ما . و همچنین با وصف آن به عنوان ضرورتی که “تصور اسلامی” بر ما واجب می کند  که مدال خلافت را به گردن انسان می اندازد ، و آن را تحت شروط خاص- عبادت خدا ، و تحقق بخشیدن به غایت وجود انسانی قرار می دهد.

پس  شایستگی دیگری برای رهبری بشریت می بایست به جز نوآوری مادی- و این شایستگی هرگز چیزی جز “عقیده” و “منهج” نیست که به بشریت اجازه می دهد تا تولید نبوغ مادی را نگهدارد زیر نظر تصور دیگری که نیاز فطری را عهده دار می شود همان گونه که نوآوری مادی را ، و عقیده و منهج  در جامعه انسانی را نمایندگی می کند . یعنی در جامعه مسلمان.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *