بسم الله الرحمن الرحيم
امت اسلامی و تمدن حیوانی
طی اخباری که از سال ۲۰۱۹ فرانسه حکایت میکند، بیش از ۶۰ در صد از کودکان فرانسوی خارج از دایره ازدواج به دنیا آمدهاند.۱ اخیراً دادگاهی در فرانسه یک نفر را در رابطه جنسی با یک دختر ۱۱ ساله تبرئه کرده است و دیگر طبق قانون فرانسه و چندین کشور دیگر اروپایی که چنین قانونی دارند ارتباط جنسی با دختران ۱۵ سال به بالا اشکالی ندارد و البته در کشورهایی دیگر تا ۱۴ سال همچنین قانونی وجود دارد.۲ اینها همانهایی بودند که دین اسلام را در ارتباط زناشویی معلوم که بر همه اجتماع آشکار است به سخره میگرفتند ، ارتباطی که باارزش بدان نگریسته میشد.
سال قبل وقتی در میان اشغالگران و فلسطینیها درگیری رخ داد بیش از ۶۰ کودک جان باختند و بسیاری از ساختمانهای مسکونی ویران شد در آن هنگام فرانسهای که به سیگاریها اجازه میداد تا برای اینکه چرا سیگار در مجامع عمومی غیرمجاز است اعتراض کنند به معترضان برای فلسطین اجازه اعتراض نداد.۳ ایتالیا قصد داشت یک کشتی اسلحه را به مقصد ناکشور اسرائیل بفرستد که کارگران اسلحه را بار نزدند. فرماندار بایرن آلمان و صدراعظم اتریش اعلام کردند که پشت این ناکشور میایستند و پرچم اشغالگران بر کاخ وین برافراشته شد. ۴
این اتفاق چیز عجیبی نبود از کسانی که سالها قبل سر الجزایریها را بریدند و جمجمهی آنها را برای نمایش به موزهای در پاریس بردند به گناه اینکه آنها نمیخواستند کشورشان مستعمره فرانسویها شود و اینها که نتیجه یک تمدن حیوانی بودند شاید به جمجمههای آنها نیز مثل یک اثر هنری نگاه میکردند.۵
چه در روابط اجتماعی و چه در روابط سیاسی از تمدنی که چیزی جز حیوانیت را هدف خویش قرار نداده امر بعیدی نیست. از همان ابتدا که در غرب، رنسانس رخ داد و جدایی مردم غرب از دین آشکار شد بهتدریج اهداف دنیوی جای ارزشهای معنوی را گرفت . در معماری و شهرسازی به این نمیاندیشیدند که طبیعت ویران میشود یا نه مهم این بود که انسان سودی ببرد و آنهم انسانی که خودشان بودند و در داستان استعمار این هدف بهوضوح آشکار شد.
ملاک، سودمندی برای امور مادی بود ونه چیز دیگر. رفاه مادی و آسایش دنیوی همهی آن چیزی بود که به دنبالش میگشتند فارغ از اینکه هیچگاه به آن نخواهند رسید. چگونه ممکن است این حجم کودکانی که نمیدانند پدرانشانکه هستند یا درواقع پدری ملتزم به خانواده ندارند در درون، از اینهمه رفاه رضایت داشته باشند؟ پیوستن برخی از دختران جوان غربی به داعش شاید نشانهای از این ناآرامی داشت داعشی که بهمراتب جرم و جنایتی کمتر از خود غربیها انجام داده بود. به گفته یکی از دوستان، هیچکس تاریخ حمله آمریکا به هیروشیما و ناکازاکی را به یاد ندارد اما همه اسم ۱۱ سپتامبر را شنیدهاند. شرم بر تمدنی که نتیجهاش جز این نبود. حملهای که خلبان جستجوگر ژاپنی پس از قطع ارتباط، وقتی به دنبال هیروشیما میگردد میگوید من چیزی به نام هیروشیما نمیبینم. اکنون در کتاب فلسفه اخلاقشان مینویسند آیا همیشه پرتاب بمب اتم بر روی یک شهر غیراخلاقی است؟ یا وقتیکه باعث اتمام جنگ جهانی شود اخلاقی است؟
اما همينان قرنها چیزی به نام «علم تجربی» را عَلَم کردند تا به انسانها بگویند که شناخت اینجاست و آن را وسیلهای قراردادند که دنیا را همشکل خود کنند. درواقع عقل انسانهای دیگر توسط این تصور کاذب که علوم معرفت بخش هستند ربوده شد و مردم دنیا فکر میکردند این دانشمندان غربی هستند که درباره دین و دنیا درست میگویند و میمون وار از آنها تقلید کردند و چون داستان خر برفت در مثنوی معنوی خرشان را غرب دزدیده بود و اینها با غربیها میرقصیدند و پایکوبان میگفتند: «خر برفت و خر برفت و خر برفت».
همان غربیها برخی از دل خودشان آمدند که دانستند داستان اینگونه نیست که علم چیزی از واقعیت میگوید۶ اما صدایشان در نطفه خفه شد و در دانشگاههای کذاییشان جایی نیافتند. انسانهایی که کمی متفاوت میاندیشیدند چون نیچه که مردم را گله خواندند دیوانه لقب گرفتند همانگونه که در یکی از کتابهایش عنوانی دارد که «چرا مرا دیوانه میپندارند؟» از گله جز این نمیتوان انتظار داشت که نیچه را دیوانه بپندارند چراکه در برابر ارزشهای گله ایستاد چه تفکرش درست باشد و یا چه نادرست.
اکنون وظیفه یک مسلمان چیست؟ البته مشکل ما فقط غلبه ارزشهای غربی نیست که در تمام شئون زندگی نفوذ یافتهاند بلکه خطر گلگی که نیچه از آن سخن گفته بود ما را نیز تهدید میکند . از دو جهت اول غرق شدن در ارزشهای غربی معاصر و دوم غرق شدن در تفکر تقلیدی که ممکن است دین لقب بگیرد. هر دو مورد مواردی هستند که برای دین حقیقی خطرناکاند چراکه در دین حقیقی آنکه میاندیشد و عقل اصالت دارد و نه تقلید در امور عقلانی بلکه حتی کسانی که نمیاندیشند نجس یا پلید خطاب شدهاند و فرقی با حیوانات ندارند.
«ويجعل الرجس على الذين لا يعقلون» ( یونس/ ۱۰۰)
و بر کسانی که نمیاندیشند پلیدی قرار داد.
اما از جهاتی دیگر خطرات دیگری نیز جامعه ما را تهدید میکند. یکی کسانی هستند که به نام روشنفکران دینی بر ذهن برخی غلبه یافتهاند و انسانهای ذلیلی هستند که کمترین خطر را برای غرب دارند و چهبسا بسیار برای آنان مفید باشند و به گفته سید قطب اگر این اسلام را اسلام آمریکایی بنامیم، اینها برای اسلام آمریکایی بهترین گزینه هستند؛ یاوهگویان غرب نشینی که قلم و زبانشان هیچگاه علیه دشمن نبوده است. آنها ممکن است ببینند که آمریکاییها بر جنازه افغانها ادرار میکنند و فیلمش را در یوتیوب منتشر میکنند و ممکن است جنایتهای آمریکا در عراق را دیده باشند و البته از فلسطین آگاهاند و از کشتار فرانسه خبردارند و لب به سخن نمیگشایند. این یاوهگویان غرب نشین یا آمریکا نشین چیزی جز پلیدی بر پیکر اسلام نمیافزایند.
مسلمان حقیقی باید مبارزه را مانند نماز جز ضروری دین اسلام بداند وگرنه باید بسیاری از آیات قرآن را ندیده بگیرد و آنوقت چگونه میتواند خود را یک مسلمان حقیقی بشمرد. او باید به این فکر کند که چون مسلمانی که در ابتدا به پیامبر ایمان آورد باشد مگر در اوایل اسلام با اینکه تمدن فارس و روم تمدنهای بزرگ و پیشرفتهای ازنظر مادی بودند کمترین ارزشی بود که یک مسلمان از این دو تمدن بگیرد؟ مگر لحظهای در جنگ یا در رویارویی با این تمدنها مسلمانان حتی آنی به فکر این بودند که ارزشهای خود را از این دو تمدن اتخاذ کنند؟
مسلمانان نخستین چون به قرآن و پیامبر ایمان داشتند و به ارزشهایی که همهچیز را تبیین کرده بود؛ چنان منطبق بر این ارزشها میزیستند که لحظهای تفکرات فارسی و رومی را ارزش بهحساب نمیآوردند . این همان چیزی است که قرآن به ما آموخته است :
وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا ( احزاب /۳۶)
«و اینگونه نیست که چون خدا و رسولش امری را حکم کنند برای مرد و زن مؤمنی اختیاری از خودشان باشد و هرکه از خدا و پیامبرش نافرمانی کند بیتردید با گمراهی آشکاری گمراه شده است.»
برای آنها راههایی وجود دارد که امت اسلامی را از قدرت ذاتی خود جدا کنند. و چون این قدرت ذاتیِ امت اسلامی است چراکه یک امت مؤمن قدرت خود را از دنیا نمیگیرد که بخواهد فساد بپذیرد و خداوند گفته است :
وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن كُنتُم مُؤمِنينَ ( آل عمران /۱۳۹)
«و سستی نکنید و غمگین نباشید و شما برترید اگر ایمان داشته باشید.»
و چون این قدرت ذاتی امت است آنها باید دین و قرآن را از این امت بگیرند و یا دین را مسخ کنند تا درواقع آن چیزی نباشد که خدا گفته است وبعدازآن میتوانند پیروز شوند. یکراه راهی است که به انتشار آرای بهظاهر روشنفکران دینی ختم میشود چراکه آنان انسانهای پستی هستند که نه مبارزه برایشان مهم است ونه اینهمه آیات برتری مسلمانان. البته چگونه ممکن است برای یک یاوهگوی آمریکا نشین که در برابر جنایات کشورش در برابر مسلمین زبان درکشیده انتظار مبارزه و بیان آیات مبارزه داشت؟ چه مبارزه کلامی و فرهنگی و چه مبارزات دیگر.
راه دیگر ایجاد مرزهای سیاسی میان مسلمانان است که در قرون اخیر رخ داد وبه این وسیله ارتباط فیزیکی آنها را از میان برد و این خود چیزی از دین نکاست ولی بعدازآن بهوسیله حکام طاغوتی که بر مسلمانان گماشتند و حکام کافر و منافق ویا ظالم بهتدریج باعث کمرنگ شدن دین در این جوامع شدند. نمونه بارز آن را در کشور امارات میبینیم. البته چیزی به نام مرز سیاسی در دین اسلام معنایی ندارد.
راه دیگری که آنان دنبال میکنند ایجاد فساد اخلاقی در جامعه مسلمان است چراکه به این صورت تقوا از میان مسلمانان رخ برمیبندد همانگونه که قرنهاست خودشان به این صورت هستند و دیگر فهم دین دچار خطر میشود چه خوب گفت سقراط بزرگ در رساله فایدون که فیلسوف باید خویشتندار باشد چراکه اگر مشغول این دنیا و عالم محسوس باشد دیگر نفس ویا عقل نمیتواند به معارف بپردازد.
و راههای دیگر نیز در ادامه همین ماجراها میآید از تغییر زبان و فرهنگ و …اما یک مسلمان حقیقی باید با هر زبانی که دارد قرآن را بهخوبی بیاموزد و با احکام و آیات آن به زبان خودش آشنا شود، این همان چیزی است که آنها از آن میترسند چراکه اگر کسی به آیات قرآن آشنا باشد هم متوجه یاوهگوییهای برخی که خود را درونی میدانند میشود و هم متوجه عمل مشرکان.
آنها بارهای ارزشی کلمات را تغییر میدهند آنگونه که خود میخواهند و به هرکسی که بخواهند آن را برچسب میزنند کافی است به کلمهای مانند «تروریست» نگاهی بیندازید. صهیونیستها در زیر نور تاریخ در برابر دیدگان همگان به فلسطین حمله میکنند و به پشتوانه غرب روستاها و آبادیها را قتلعام میکنند ، میسوزانند و در آنجا خانههایشان را بنا میکنند جمعیت باقیمانده مهاجرت میکنند به اردن و لبنان و سوریه و غزه و..و حال همان غزه نشین ها ندای برگشت به خانه سر میدهند. در تمام این مدت غربیها اشغالگران را تروریست نمیخوانند اما اکنون غزه را در جنگ ۱۱ روزه «تروریست» خطاب میکنند اگر تروریست این است ما بهعنوان یک مسلمان افتخار میکنیم که تروریست باشیم چراکه این فرمان خداست که در برابر اشغالگرانی چون شما تروریست باشیم که خدا گفت :
وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ
«آنها را بیرون کنید از جایی که شما را بیرون کردند.»
رغم تمام حکام منافقی که بر مسلمانان حکمرانی میکنند و تمام نیرویی که در جهان کنونی صرف این میشود تا اعتقادات مسلمانان را از میان ببرد چه از راه رسانهها و دانشگاهها و اموری که به نام هنر و علم به مردم معرفی میکنند و چه از راه اسلحه ؛ رغم تمام اینها هنوز مردمی هستند که قرآن میخوانند. یاد کنیم که گفته میشود روزی در سالگرد صدسالگی استعمار الجزایر، حاکم فرانسوی اعتراف کرد که ما نمیتوانیم بر اینها پیروز شویم تا زمانی که اینان قرآن میخوانند و عربی حرف میزنند.
و ارزشهای قرآن و تمام احکام آن باید به همان صورت زنده باشد در غیر این صورت ما بهجای حکم خدا مجبور خواهیم بود که حکم دیگری را بپذیریم و اگر یکجا حکم غیر خدا را بپذیریم دیگر از دایره عبادت خدا خارجشدهایم :
وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ ( مائده/۴۴)
«و آنانکه به آن چه خدا نازل میکند حکم نمیکنند همان کافرانند»
وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا ( كهف/۲۶)
«و در حکمش هیچکسی را شریک قرار نمی دهد.»
اعتقاد به اینکه حکمی غیر از حکم خدا حکمی بهتر برای ما یا جامعه است برای یک مسلمان پذیرفته نیست او نمیتواند مسلمان باشد و چنین اعتقادی داشته باشد.
البته خطر دیگری هم هست که جامعه مسلمانان را تهدید میکند و آنهم این است که قرآن را با این ادعا از مردم دور کنند، که آن را کسی نمیفهمد وباید افراد خاصی به مردم بگویند که قرآن چه میگوید. همینکه این عقیده پذیرفته شود نتیجهاش بندگی یک قوم برای قوم دیگر خواهد بود و درصورتی که ارزشهای قرآنکه اکنون کسانی عهدهدار بیان آن هستند تغییر کند آن قوم دیگر که چیزی جز چشمبسته پیروی کردن نمیدانند از ارزشهای تغییریافته نیز پیروی میکنند. پس راهحل برگشت به اندیشیدن برای هر مسلمان است و رودرو شدن با آیات قرآن برای هر مسلمان، خالی از پیشفرضها، آرای یاوهگویان ظلمت نشینِ تاریکاندیش و ارزشهای بیگانهای که در این دنیا حجاب قرآن شده است.
یادداشت ها :
۱٫ این خبر از الجزیره نشان می دهد که بیش از ۶۰ درصد کودکان فرانسوی خارج از دایره ازدواج به دنیا آمدهاند
در این خبر از رویترز گفته میشود در سال ۲۰۰۶ برای اولین بار کودکانی که بدون ازدواج به دنیا آمدهاند بیش از کودکانی هستند که در دایره ازدواج به دنیا آمدهاند
https://www.reuters.com/article/oegwd-france-child-at4-idARAOLR56676420080115
این خبر نیز میگوید که در سال ۲۰۱۶ در اتحادیه اروپا بیش از ۴۳ درصد خارج از ازدواج به دنیا آمدهاند
۲٫
نقشه سن جایز برای رابطه جنسی در اروپا را در این خبر می توانید ببینید:
https://arabic.euronews.com/2017/11/15/sexual-consent-in-europe
۳٫
۴٫
۵٫
۶٫ برای اینکه بدانید چرا علوم معرفت بخش نیستند؟ به سلسله مباحثی در همین پایگاه به همین عنوان و یا در پایگاه انسان شناسی و فرهنگ رجوع کنید: