شعر یک راه -نزار قبانی

شعر یک راه -نزار قبانی

بسم الله الرحمن الرحیم

«یک راه»

استفاده از کلمه اسلحه به جاي تفنگ(معادل تحت اللفظی واژه اصل) را به دلایلی چون آهنگ کلام و همچنین در کنار آن، استفاده از این کلمه در فارسی به معنای مفرد، مناسب تر دیدم اگرچه خود کلمه جمع است ..حال آن که شاید همین آهنگ و آوا مرا بر آن داشت که در آخر شعر واژه سلاح را مناسب تر بیابم.. به امید آزادی و طهارت سرزمین مقدس ومبارک از اشغالگران..

اسلحه می خواهم

انگشتر مادرم را فروختم

به خاطر اسلحه

کیف پولم را گرو گذاشتم

به خاطر اسلحه

زبانی که با آن درس فراگرفتیم

کتاب هایی که با آن خواندیم

قصیده های شعری که از برکردیم

یک درهم نمی ارزد

در برابر اسلحه

حالا من اسلحه دارم

مرا ببرید با خودتان تا فلسطین

تا بلندی هایی چون چهره ی مجدلیه اندوهگین

تا گنبدهای سبز ..و سنگ شریف

بیست سال…و من دنبال سرزمینی می گردم و دنبال هویتی

و دنبال خانه ام که آن جا بود

دنبال وطنم احاطه شده با سیم خاردار

دنبال کودکی ام می گردم

و رفیقان صمیمی ام

دنبال کتاب هایم … عکس هایم

دنبال تمام گوشه های گرم ..تمام گلدان های شیشه ای

..

حالا من اسلحه دارم

تا فلسطین مرا ببرید با خودتان

ای مردان

می خواهم زندگی کنم یا چون مردان بمیرم

می خواهم..که در زمینش زیتونی بکارم یا مزرعه پرتقالی

یا گلی خوشبو

بگویید..برای که از مسئله ی من می پرسد

باروت من..مسئله این شد

..

حالا من اسلحه دارم

به فهرست انقلابی ها در آمده ام

خارها و غبار را لگد می کنم

و لباس مرگ می پوشم

مشیت تقدیر

 هرگز مرا برنگرداند

من کسی هستم که تقدیر را می دهد تغییر

ای انقلابیون

در قدس ..در الخلیل

در بیسان ..در اغوار

در بیت لحم ..هرجاکه هستید ای آزادگان

پیش آیید

پیش آیید

که داستان صلح نمایش است

و عدل نمایش است

تا فلسطین یک راه است

که از دهانه سلاح می گذرد

نزار قبانی

ترجمه اسدالله مظفری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *