قسمت هفتاد و سوم- بازگفتنِ بازرگان با طوطی آن چه دید از طوطیان هندوستان
بسم اللّه الرحمن الرحیم/ سخنی که از دهان بیرون آمد مثل تیری که از کمان جست بر نخواهد گشت مگر به خواست خدا و قوت او …
بسم اللّه الرحمن الرحیم/ سخنی که از دهان بیرون آمد مثل تیری که از کمان جست بر نخواهد گشت مگر به خواست خدا و قوت او …
بسم اللّه الرحمن الرحیم/ لقمه ی حلال به نور و کمال می انجامد و لقمه حرام تیرگی می افزاید …هیچ گندم کاری و جو بر دهد …دیده ای اسبی که کرّه خر دهد ..
بسم اللّه الرحمن الرحیم / در این گفتار به بخشی از داستان سیدنا موسی علیه السلام در سوره اعراف پرداخته می شود و در فضیلت یا ضرورت خاموشی سخن می رود ..
بسم اللّه الرحمن الرحیم / در این گفتار، مولانا این بیت عطار را به تفسیر می نشیند : /تو صاحب نفسي اي غافل میان خاک خون می خور … که صاحب دل اگر زهری خورد آن انگبین باشد
بسم اللّه الرحمن الرحیم / بازرگان سلام طوطی محبوس را به طوطیان آزاد می رساند و بعد از نتیجه آن، مولانا از آفت زبان سخن می گوید..
بسم اللّه الرحمن الرحیم / مولانا می گوید که جان و روح ما همچون طوطی این داستان است..
بسم اللّه الرحمن الرحیم / بازرگان، قصد سفر به هندوستان دارد و از طوطی محبوس خود می پرسد که دوست دارد تا چه هدیه ای از هندوستان برایش بیاورد..
بسم اللّه الرحمن الرحیم / در این گفتار حکایتی از اسرارنامه شیخ عطار می آید که بسیار مشابه حکایت مثنوی معنوی است و به عنوان مقدمه حکایت مولانا خوانده می شود..