مثنوی
بی هیچ نور و خور و ستاره به شب زدم دست از طلب کشیدم و پا در طرب زدم می خواستم تمام تو را خویشتن کنم هر غصه را تنن تنن تن تنن کنم از هر سوال بگذرم و هر جواب هم از هر ثواب فکر اگر ناصواب هم از …
بی هیچ نور و خور و ستاره به شب زدم دست از طلب کشیدم و پا در طرب زدم می خواستم تمام تو را خویشتن کنم هر غصه را تنن تنن تن تنن کنم از هر سوال بگذرم و هر جواب هم از هر ثواب فکر اگر ناصواب هم از …