قسمت صدو بیست و ششم-قصه مری کردنِ رومیان و چینیان در علم نقاشی و صورتگری

رومیان و چینیان بر سر مهارت نقاشی با هم جدل می کنند در حالی که چینیان از هر رنگی خواستند تا به کمال نقاشی برسند ، رومیان اما بی رنگ نقاشی کردند …

قسمت صد و بیست و پنجم -در بیانِ آنکِ حالِ خود و مستیِ خود پنهان باید داشت از جاهلان

بسم الله الرحمن الرحیم/ در این گفتار، مولانا بار دیگر به گمان می تازد و ریشه علوم وابسته به تجربه و حس و وهم و فکر مردم است را گمانی و بازی می داند و در برابر علم بی واسطه حقیقی قرارش می دهد

قسمت صد و بیست و چهارم- اوّل کسی کی در مقابله نصّ قیاس آورد ابلیس بود

بسم الله الرحمن الرحیم مولانا در این گفتار درباره وجه شباهت حکایت های پیشین در قیاس ناروا صحبت می کند و بانی این خطا را ابلیس می داند که خود را بهتر از آدم خواند به دلیل قیاسی که کرد

قسمت صدو بیست و سوم- بعیادت رفتنِ کَر برِ همسایه رنجورِ خویش

بسم الله الرحمن الرحیم مولانا برای نشان دادن معتبر نبودن قیاس و امر گمانی، حکایت به عیادت رفتن کری نزد همسایه بیمارش را بیان می کند

قسمت صدو بیست و دوم- اعتماد کردنِ هاروت و ماروت بر عصمتِ خویش و امیریِ اهلِ دنیا خواستن و در فتنه افتادن

بسم الله الرحمن الرحیم مولانا از روایت مشهور هاروت و ماروت سخن می گوید که بر بشر خشم گرفتند و خداوند آنان را امتحان کرد

قسمت صد و بیست و یکم- دعا کردنِ بلعمِ باعور کی موسی و قومش را از این شهر کی حصار داده اند بی مراد بازگردان

بسم الله الرحمن الرحیم مولانا انسان را با حیوانات قیاس می کند که حکم ریختن خون آن ها تفاوت دارد و برای جنگ با کفار حربی دلیل می آورد

قسمت صد و بیستم- مرتد شدنِ کاتبِ وحی به سبب آن که پرتو وحی بر او زد

بسم الله الرحمن الرحیم مولانا درباره کاتب قرآنی سخن می گوید که به علت وهم و پندار ، کبر و خودبینی از دین برگشت و آن گاه درباره نطق اشیا بحثی به پیش می کشد وبا انسان فلسفی به مخالفت بر می خیزد ، در این جا شرح داده می …

قسمت صد و نوزدهم- آمدنِ مهمان پیشِ یوسف علیه السّلام و تقاضا کردنِ یوسف ازو تحفه و ارمغان

بسم الله الرحمن الرحیم مهمان یوسف علیه السلام هدیه ای را مناسب او نمی داند جز آیینه ای…