قسمت صدو بیست و نهم- بقیّۀ قصّۀ زید در جواب رسول صلّی اللّه علیه و سلّم

بسم اللّه الرحمن الرحیم مولانا به داستان زید با پیامبر علیه السلام بر می گردد و استدلالاتی می آورد که چرا نباید اسرار عیان شود و چرا باید در این دنیا امور غیبی در پرده باقی بماند

قسمت صد و بیست و هشتم- متّهم کردنِ غلامان و خواجه تاشان مر لقمان را

بسم الله الرحمن الرحیم/ در این گفتار مولانا از زیرکی لقمان در آشکار کردن اسرار غلامان می گوید و آن را به آشکار شدن اسرار در روز قیامت و در میان دوزخیان مرتبط می کند

قسمت صد و بیست و هفتم – پرسیدنِ پیغمبر صَلّی الله عَلیه وَ سلَّم مر زید را که امروز چونی و چون برخاستی و جواب گفتن او که اصبَحتُ مؤمناً یا رسول الله

بسم الله الرحمن الرحیم زید ، صحابی و یار نخستین پیامبر به عنوان نمونه ای از ولی خدا که آینه حقیقت است توسط مولانا در گفتگویی با نبی معرفی می شود ، اسراری را زید در برابر یار الهی خویش بیان می کند و مولانا این اسرار را در قالب …

قسمت صدو بیست و ششم-قصه مری کردنِ رومیان و چینیان در علم نقاشی و صورتگری

رومیان و چینیان بر سر مهارت نقاشی با هم جدل می کنند در حالی که چینیان از هر رنگی خواستند تا به کمال نقاشی برسند ، رومیان اما بی رنگ نقاشی کردند …

قسمت صد و بیست و پنجم -در بیانِ آنکِ حالِ خود و مستیِ خود پنهان باید داشت از جاهلان

بسم الله الرحمن الرحیم/ در این گفتار، مولانا بار دیگر به گمان می تازد و ریشه علوم وابسته به تجربه و حس و وهم و فکر مردم است را گمانی و بازی می داند و در برابر علم بی واسطه حقیقی قرارش می دهد

قسمت صد و بیست و چهارم- اوّل کسی کی در مقابله نصّ قیاس آورد ابلیس بود

بسم الله الرحمن الرحیم مولانا در این گفتار درباره وجه شباهت حکایت های پیشین در قیاس ناروا صحبت می کند و بانی این خطا را ابلیس می داند که خود را بهتر از آدم خواند به دلیل قیاسی که کرد

قسمت صدو بیست و سوم- بعیادت رفتنِ کَر برِ همسایه رنجورِ خویش

بسم الله الرحمن الرحیم مولانا برای نشان دادن معتبر نبودن قیاس و امر گمانی، حکایت به عیادت رفتن کری نزد همسایه بیمارش را بیان می کند

قسمت صدو بیست و دوم- اعتماد کردنِ هاروت و ماروت بر عصمتِ خویش و امیریِ اهلِ دنیا خواستن و در فتنه افتادن

بسم الله الرحمن الرحیم مولانا از روایت مشهور هاروت و ماروت سخن می گوید که بر بشر خشم گرفتند و خداوند آنان را امتحان کرد