قسمت شصت وهفتم- قصّهٔ بازرگان کی طوطی محبوس او او را پیغام دادْ بطوطیان هندوستان هنگام رفتن بتجارت
بسم اللّه الرحمن الرحیم / بازرگان، قصد سفر به هندوستان دارد و از طوطی محبوس خود می پرسد که دوست دارد تا چه هدیه ای از هندوستان برایش بیاورد..
بسم اللّه الرحمن الرحیم / بازرگان، قصد سفر به هندوستان دارد و از طوطی محبوس خود می پرسد که دوست دارد تا چه هدیه ای از هندوستان برایش بیاورد..
بسم اللّه الرحمن الرحیم / در این گفتار حکایتی از اسرارنامه شیخ عطار می آید که بسیار مشابه حکایت مثنوی معنوی است و به عنوان مقدمه حکایت مولانا خوانده می شود..
بسم اللّه الرحمن الرحیم / رسول روم پس از دیدار با خلیفه از خود بی خود شده و رسالت و پیام را فراموش می کند..در ارتباط با فضای این بخش در ادامه گفتار به بخشی از تمهیدات عین القضات همدانی می پردازیم..
بسم اللّه الرحمن الرحیم / مولانا در ادامه ی شرح افکار اشعری خویش، به تفسیر بخشی از آیه ۴ سوره مبارکه حدید(وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ) می پردازد و بعد از آن پرسش دیگری که رسول روم با خلیفه مسلمین در میان می گذارد و پاسخ خلیفه را بیان می …
بسم اللّه الرحمن الرحیم / مولانا در این بخش به شرح عقیده اشعری خویش می پردازد که خالق افعال خداست و باز به مسئله جبر و اختیار نگاهی می اندازد…
بسم اللّه الرحمن الرحیم / چرا فیلسوف باید تقوا پیشه و خویشتن دار باشد؟ چرا فلسفه و عرفان راستین نه تنها هیچ تباینی با هم ندارند بلکه دو روی یک سکه اند؟
بسم اللّه الرحمن الرحیم / فرستاده قیصر روم از خلیفه می پرسد که چگونه روح به قالب جسم درآمده است…
بسم اللّه الرحمن الرحیم / خلیفه چون رسول روم را ترسان می بیند ایمنش کرده و سخن هایی دقیق با او در میان می آورد…