قسمت صد و ششم – پیش آمدنِ نقیبان و دربانانِ خلیفه از بهرِ اِکرامِ اعرابی
بسم الله الرحمن الرحیم در این گفتار مولانا نشان می دهد که چگونه مرد بادیه نشین که به خاطر دنیا به قصر خلیفه آمده بود شیفته خلیفه شده و بخشش دنیا را از یاد می برد
بسم الله الرحمن الرحیم در این گفتار مولانا نشان می دهد که چگونه مرد بادیه نشین که به خاطر دنیا به قصر خلیفه آمده بود شیفته خلیفه شده و بخشش دنیا را از یاد می برد
بسم الله الرحمن الرحیم در این بخش مولانا درباره این سخن می گوید که گدا عاشق کریم است و در عین حال کرامت خدا نیز نیازمند گداست ، از این نظر محتاج گداست که تا گدایی وجود نداشته باشد کرامت خدا معنا نمی یابد. اما آیا این می تواند نقصان …
بسم الله الرحمن الرحیم مرد اعرابی به حرف زن گوش سپرده و کوزه ای از آب باران را برای هدیه به دارالخلافه می برد …
بسم الله الرحمن الرحیم در این جا مولانا پاسخ زن به شوهر اعرابیش را بیان می کند که او از مرد می خواهد تا به سوی خلیفه بخشنده ی زمان در بغداد برود و مرد از او می پرسد چگونه می تواند بدون بهانه و نسبت خویشی به درگاه شاه …
بسم الله الرحمن الرحیم مرد اعرابی می پذیرد که به خواست زن تن در دهد ، مولانا در این جا اشاراتی به آیات آفرینش آدم در قرآن کریم می کند و درباره آن تفسیری می آورد
بسم الله الرحمن الرحیم مرد اعرابی می پذیرد که به خواست زن تن در دهد ، مولانا در این جا اشاراتی به آیات آفرینش آدم در قرآن کریم می کند و درباره آن تفسیری می آورد
آیا عارفان بزرگ پیرو شریعت محمد علیه الصلاة و السلام بودند؟
بسم الله الرحمن الرحیم در اینجا مولانا به ماجرای مرد و زن اعرابی بر می گردد که درآنجا مرد را مثالی برای عقل و زن را مثال نفس می گیرد ، هردو را برای معیشت این دنیا ضروری می داند ، در ادامه می خواهد صورت قصه مرد وزن را …