قسمت شصتم – یافتنِ رسولِ روم امیرالمؤمنین عُمَر رضي اللّه عنه خفته در زيرِ نخل
بسم اللّه الرحمن الرحیم / فرستاده قیصر روم خلیفه را می بیند و هیبت و ترس او را فرا می گیرد در عین حال که مهر و رحمت و یا حالی خوش در جانش جای می گیرد…
بسم اللّه الرحمن الرحیم / فرستاده قیصر روم خلیفه را می بیند و هیبت و ترس او را فرا می گیرد در عین حال که مهر و رحمت و یا حالی خوش در جانش جای می گیرد…
بسم اللّه الرحمن الرحیم / فرستاده قیصر روم به دیدار خلیفه دوم می آید و از مردم می پرسد که قصر عمر کجاست؟…
بسم اللّه الرحمن الرحیم / ای شهان کشتیم ما خصمِ برون.. ماند خصمي زو بَتَر در اندرون..کشتن این کار عقل و هوش نیست.. شیرِ باطن سخره خرگوش نیست..
بسم اللّه الرحمن الرحیم /هين به مُلک نوبتی شادی مکن… ای تو بسته ی نوبت آزادی مکن
بسم اللّه الرحمن الرحیم / خرگوش شادمان و رقصان می دوید تا به حیوانات مژده کشتن شیر را برساند…
بسم اللّه الرحمن الرحیم / شیر که به عکس خویش حمله کرده و تصویر خود را دشمن خویش پنداشته بهانه ای می شود تا مولانا موضوعات ژرفی را برای ما شرح دهد…
بسم اللّه الرحمن الرحیم / قعر چه بگزید هر که عاقل است… زانکه در خلوت صفاهای دل است… ظلمت چه به که ظلمت های خلق… سر نبرد آنکس که گیرد پای خلق
بسم اللّه الرحمن الرحیم / هیچ چیزی در این دنیا نیست که از تغییر در امان باشد، تغییر خود را در انسان نیز نشان میدهد ، این عارفان الهی اند که نشان ها را بر چهره انسان ها در می یابند و حال او را می بینند…