بسم الله الرحمن الرحیم
به خدا پناه می برم از مال حرام و حرام خوران که بسیارند این زمان از پنهان کاران دین خدا و از یاری آن ها چه دور و آشنا از خویشان فاسق باشند یا دوستان و نزدیکان منافق و یا غریبان ناآشنا اما آشنا به فساد رایج، پناه می برم به خدا از خواندن لفظ کتاب، بی فهم معنا و بی عمل به دستور باریتعالی از تفسیر دور از ذهن آیه های روشن به او پناه می برم و از او یاری می جویم در گفتن سخنانی مفید ، مبرهن از ذوقِ خویشتنِ تهی پر شده از نور ناب الهی به حکم اشاره به حکمت در کتابی که خداوند جاری کرد از دل پیامبر به زبان آن فرستاده ی رحمت
ستر ۱۶-يَاأَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّافِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
ای مردم از حلال و پاک زمین بخورید و دنباله روی گام های شیطان نباشید که او برایتان دشمنی آشکار است …. الله اعلم اما گویا مال حلال نخستین گام راه خداست اگر مال حلال و پاکیزه زمین نباشد بعد از آن پای در جای پای شیطان نهادن است ، گفت ای مردم و نگفت ای مسلمانان و یا ای مومنان پس هنوز شرط مسلمانی و ایمان نباشد شرط حلال و حرام باشد که تعیین می کند گام بعدی را که مسلمانی باشد یعنی تسلیم امر الهی شدن و گام در پی گام شیطان ننهادن و اگر این شرط رعایت نشود و پناه بر خدا حرام خورند پس آن مردم تا زمانی که پاکیزه نشده اند از دل و جان در این مسیر ایمان نخواهند آمد پس این گام اول از گام های شیطان است یا این مقدمه ی پیروی و پای در جای پای شیطان نهادن است یعنی کسی که مال حرام می خورد جای پای شیطان را می بیند آشکار و می رود در همان راه و آن که مال حلال می خورد جای پای شیطان را می بیند به دل ، آشکار و سر باز می زند و به تازیانه و آزار هم نمی رود در این راه چون بزرگان ، اما طیب یعنی پاکیزه چه شاید از حلال عام تر باشد ، حلال را باید از راه درستی به دست آورد و با نیت درستی باشد و خالی از هر پلیدی چه پلیدی باطن چه ظاهر شاید شبهه نیز در مرحله ی طیب رخت بربندد الله اعلم .
۱۷-اما مال حرام همیشه آشکار نیست و این کار شیطان است تا مال حرامی را به شبهه کاهش دهد یا حلالش جلوه دهد مال شبهه که اکنون از قطرات باران در این سرزمین بیشتر است و از ذرات خاک فراوان تر مال حرام هم دست کمی ندارد ، هر چه ربا باشد یا در مفهوم ربا بگنجد و هرچه برای غیر خدا باشد و رشوه ها و امثال ذلک عیان حرام است اما خود رشوه بسیار گسترده شده است و آن این که به مالی کاری برای کسی انجام دادن که شرع و قانون مانع آن می شود این رشوه ی ظاهر است اما رشوه ی دل این است که به حب و علاقه و دوستی و یا به نزدیکی و برادری کاری را انجام دهی برای کسی که شرع و قانون مانع آن است این رشوه ی دل است آن رشوه ی ظاهر در واقع از این جهت پلید است که دل را آلوده می کند تا دل در راه شیطان قدم بگذارد و مقصد پلیدی دل است.
حالا این مال آشکارا حرام چون این غذا و پول و امثال این ها می خواهد دل تو را آلوده کند که آلوده می کند تا از گام های شیطان پیروی کنی که پس از آن پیروی می کنی اما اگر چیزی بی ظاهر دل تو را آلوده کند همان کار را کرده است پس اگر کسی از سر علاقه و حب و عشق و یا از سر خویشاوندی و دوستی و برادری از دایره ی شرع و قانون گذر کند این حرام دل است و این بی واسطه به مقصدی که شیطان می خواهد رسیده حالا راه شیطان و گام های شیطان را به وضوح می بیند و در آن به تدریج گام بر می دارد مگر لطف الهی چشمانش را برگرداند به سوی راهی الهی که ناگهان زیبایی آن در دلش می نشیند و از نگاهش می گذرد و حرام دل و حرام ظاهر از چشمانش می افتد.
۱۸- حرام دیگر بیت المال است ، استفاده از بیت المال به وجهی حرام که در سیره ی رسول الله علیه الصلاه والسلام نبوده است ….تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
بیا که خرقه ی من گرچه رهن میکده هاست
ز مال وقف نبینی به نام من درمی
که یک درم حرام همه ی نمازها را فرو می افگند باید آن درم را پاک کرد که یک بند انگشت ظاهر است و خدا می داند چه سیاهی دلی به دنبال دارد پناه می برم به خدا از سیاهی دلی که پس از آن خطوات شیطان است
فقیه مدرسه دی مست بود و فتوا داد
که می حرام ولی به ز مال اوقاف است
فقیه باید مست شود تا فتوایی درست دهد اما فتوای درست این است که پلیدی شراب از پلیدی مال حرام کمتر است و این فتوی به صحت است و این است که می به خودی خود پاک می شود و پس از چهل روز صافی می شوی اما مال حرام این گونه است مهر می زند بر دل خداوند درباره ی می گفت که سودهایی دارد اما گناه وزیانش بیش است و پلید است اما آن گونه که حرام بنیان گام شیطان می شود درباره ی می سخن نگفته است اگر چه این نیز پلید است اما چهل روز شرط پاکیست اما مال حرام چگونه پاک می شود ؟ دل سیاه انسان چگونه پاک می شود ؟ شراب خواره را حد می زنی توبه می کند یا نکند چهل روز شرط است آن که مال وقف و بیت المال را بخورد چه ؟ چه شرطی دارد؟ که علی بن ابی طالب گفت درباره ی حرامخواری از این جنس که اگر به تو دست یابم با شمشیری زنمت که هر کس را بدان زدم به دوزخ رفت…
۱۹-إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ
شما را فرمان می دهد به بدی و زشتی و این که بگویید بر خدا آن چه را نمی دانید
حالا شیطان افسار تو را در دست گرفته است افسار حرام خواران را و چه بسا شبهه خوران را در دست گرفته است فرمان می دهد دستور می دهد و تو اجرا می کنی باید اجرا کنی در راه او قدم گذاشته ای دلت را تسخیر کرده سیاه نامه ات کرده و نومیدت می کند از برگشت، عظمت گناه را زیبایی مسیر را به رویت می کشد که از جنس رنگ است یاس و لذت را درهم می آمیزد عنانت را به دست گرفته سوار بر مرکبت می شود حالا زمان اوست که امر کند فرمان می دهد فرمانت می دهد به بدی و به زشتی و گناه و پلیدی گفته اند سوء عام است و فحشا گناهان بزرگی که حد دارد یعنی هر فحشایی سوء است اما هر سویی فحشا نیست شاید یاد طیب و حلال بیفتیم و مقابل آن باشد اگر از طیب گذشتی به سوء می رسی اگر از حلال گذشتی به فحشا ، الله اعلم
۲۰- خیلی اعمال هستند گناه کبیره نیستند اما سوء هستند این ها هم گام های شیطان است که از همان مال ناپاک و حرام در پیش تو ظاهر شد ، اما بعد بر خدا چیزی می گویی که نمی دانی ، حالا آماده شده ای حالا وقت آن است که بگویی که خدا این گونه نگفته است اصلا چه کسی گفته که اشکال دارد؟ برادرم را به سر کار می برم گناه که نمی کنم ، دوستم هست می خواهم کمکش کنم ، بیت المال باید صرف همین چیزها شود ، ببین خود خدا گفته
حالا وقت آن رسیده که یک کار مهم برایش انجام دهی آیات خدا را تحریف کنی چون دلت نمی بیند چون دیگر متقی نیستی تا کتاب بخوانی حالا وقتی قرآن می خوانی این شیطان است که قرآن می خواند اما قرآن طهارت می خواهد مال طیب می خواهد تا پاکیزه نباشی دلت پاک نباشد مالت پاک نباشد ، خانه ات پاک نباشد قرآن نمی خوانی شیطان است که قرآن می خواند
۲۱- قرآن می گوید بدی تو می گویی خدا می گذرد این بدی است گناه که نیست قرآن می گوید طیب باشد مال، تو می گویی حرام که نیست مشکلی نیست قرآن می گوید عدالت را رعایت کن حتی اگر به ضرر نزدیکانت باشد تو می گویی قومم است از گرسنگی می میرد اگر به او کمک نکنم ، قرآن می گوید بهشت برای آنان که پدر و برادر وزن و مالشان و خانه و دارایی و دلبستگیشان بین خدا و آنان فاصله نینداخته است تو می گویی که پیامبر هم این ها را داشته اما نمی گویی چگونه …حالا دیگر شیطان سخن می گوید …
درباره ی خدا چیزهایی می گویی که نمی دانی چه اگر می دانستی از همان ابتدا مال حرام وشبهه و ناپاک نمی خوردی و شیطان عنان خردمندان را در دست نمی گیرد اما چه بسا چون آن مال خوردی چون حرام دل و حرام ظاهر به خود راه دادی و در راه شیطان قدم نهادی راه علم را بر تو بستند حرام خوار عالم هم نیست نمی تواند باشد شبهه خور دانش ندارد حالا ما پی در پی گفتیم تو همه ی آن ها را با هم بدان که و فاصله انداخته است میان این جملات الهی و شاید همه به هم رخ دهد …الله اعلم
خدایا ما را از آفاتی که فراوانند و دست اندر کاران آن به افسار شیطان به گمان خود قدرتمندان اند نگاه دار پناه می بریم به تو از حرام ظاهر و باطن از حب حرام و از مال حرام … و بازگشتی را از تو می طلبیم به تو از خطا ها و گناهان پیشین به حکم آن که خداوند هر گناهی را می بخشد …