الف لام میم

الف لام میم

نخستین دیدار/ شعری از آرسنی تارکوفسکی

  نخستین دیدار     هر لحظه که با هم بودیم یک جشن بود چونان جشن عید تعمید تنها دوگانه ما در تمامی دنیا. بی باک تر ، سبک بال تر از پرواز پرنده ای بودی بی پروا ، سرسام وار دو پله را در یک آن به پایین دویدی …

فلسفه ناب انگلیسی – دانشگاه ناب ایرانی

  فلسفه بهترین رشته برای کسانی است که می خواهند خود را ستایش و دیگران را نکوهش کنند(همان هایی که بودا آن ها را جدای از راه حقیقی می داند) ، چرا که بهترین راه برای فریب مردمان با استفاده از جهل مستدل به گفته ی خاقانی همین رشته ی …

باد / سارا تیزدیل

    باد بر روحم می وزد صدایش را می شنوم که سراسر شب را زاری سر می دهد آیا من بر روی زمین آسوده نخواهم بود مگر باتو ؟   دریغ، باد مرا عاقل می کند بر روی روح برهنه ام می وزد من بر زمین آسوده نخواهم بود …

نگاهی ویژه به سارا تیزدیل/ ترجمه شعر برای E

بیشترین تحسین عمومی را به خاطر زبردستی در شعر شورآفرینش که حول نگرش های متغیرانه ی یک زن درباره ی زیبایی ، عشق و مرگ بود برانگیخت

برای سال ها/ ترجمه شعری از سارا تیزدیل

در شب چشمانم را می بندم و می بینم جماعت بیگانه ای که از کنارم می گذرد سال هایی که گذشتند پیش از آن که چهره ات را دیده باشم آن ها مرا در وقار اندوهباری جاگذاشتند آن ها گذشتند، سال های محجوب زودرنج من چون آن که می کوشد …

بعد از عشق – سارا تیزدیل

هیچ سحری در کار نیست ما همدیگر را ملاقات می کنیم آن چنان که دیگران نه تو برای من معجزه ای می کنی نه من برای تو   تو باد بودی و من دریا هیچ شکوهی در کار نیست بی علاقه رشد کردم چون یک برکه کنار ساحل   اگرچه …

چهارپاره/سروی در زمستان

ما همان عکس خانه در آبیم برکه خالی شود زمینگیریم مثل پاییز در زمستانیم مرده هستیم و باز می میریم … دوخت زیباییت لب ما را با دو چشمانمان خبر دادیم مثل شمع مزار خود بودیم پشت هر گریه خنده سر دادیم … من که از دست دیده و دل …

مردنابینا-ترجمه ودرباره شعری از آرسنی تارکوفسکی

مرد نابینایی قطاری سرد را می راند از بریانسک به سمت خانه با سرنوشت خویش سفر می کرد سرنوشت نجواکنان با او سخن گفت آن چنان که تمام قطار می توانست بشنود: چرا از کوری و جنگ رنج می بری؟ سرنوشت گفت : کم سویی و نابینایی خوب است تو …